به گزارش مشرق، روایتهای ناقص و بعضا مجعول یا متناقض از ماجرای فوت مهسا امینی، افکار عمومی را متاثر کرده است. برای روشن شدن حقیقت، موضوع را از منابع مختلف پیگیری کردیم تا به جزئیات و چگونگی وقوع این حادثه دست یابد. حاصل این تحقیقات را در ادامه میخوانید.
خانواده مهسا امینی پس از بازگشت از سفر شمال در هشتگرد کرج مهمان دایی او بودند. روز سه شنبه ۲۲ شهریور، مهسا به همراه برادر، پسرخاله و دخترخالههایش به تهران میآیند. ظاهرا آنها قصد عزیمت به پارک آب و آتش را داشتند که حدود ساعت ۱۸ پس از خروج از مترو، در ورودی متروی حقانی با تذکر پلیس گشت امنیت اخلاقی مواجه میشوند.
همراهان مهسا امینی پس از تذکر پلیس، حجاب خود را اصلاح میکنند اما با معیار پلیس نوع پوشش مهسا امینی (شلوار ساپورت و مانتوی جلوباز) بر خلاف دخترخالههایش قابل اصلاح در محل نبوده و باید حتما به مقر پلیس منتقل میشده است تا با استفاده از لباس مناسب و پس از اخذ تعهد و آموزش قوانین آزاد شود. پلیس میگوید افرادی را که پوشششان با تذکر در محل قابل اصلاح باشد به مقر پلیس منتقل نمیکند و همانجا پس از رعایت هنجارها میتوانند مسیرشان را ادامه دهند.
تحقیقات نشان میدهد وی بدون هیچ مقاومت یا جر و بحثی وارد ماشین ون پلیس میشود. این خودروی پلیس مهسا امینی و ۵ خانم دیگر را به مقر پلیس اعزام میکند. ۳ نفر از این افراد که حاضر به گفتوگو در این باره شدهاند میگویند مهسا بدون هیچ مشکلی با پلیس همکاری کرد و حتی در ماشین ون هم حالت مضطربی نداشته و البته چند مرتبه اعلام میکند که از شهرستان آمده و اهل تهران نیست.
حدود ساعت ۷ بعد از ظهر افراد به مقر پلیس میرسند و جهت شرکت در کلاس آموزشی در سالن حضور مییابند. حدود نیم ساعت بعد، همانطور که در فیلم منتشر شده مداربسته هم مشخص است، مهسا امینی پس از صحبت با مامور خانم پلیس از حال میرود. تلاشهای اولیه برای احیای وی در مقر پلیس انجام میگیرد اما با توجه به وخامت وضعیت وی، ۱۲ دقیقه بعد با اورژانس به بیمارستان کسری منتقل میشود. متاسفانه تلاشها در بیمارستان هم نتیجه بخش نبوده و نهایتا مهسا در روز جمعه فوت میکند.
از زمان انتشار خبر به کما رفتن مهسا امینی، رسانههای ضدانقلاب و برخی افراد غیرمرتبط بلافاصله پلیس را متهم به ضرب و شتم و شکنجه وی میکنند. اما طبق تحقیقات و براساس تصاویر منتشر شده و شهادت سایر حاضران هیچ برخوردی با وی و سایر بازداشتشدگان صورت نگرفته است.
از سوی دیگر، بررسی سیتیاسکن مغزی و سایر سوابق پزشکی وی توسط پزشکان متخصص نشان میدهد مهسا امینی قطعا در کودکی (سن ۵ سالگی) جراحی مغز داشته و غده هیپوفیز خود را عمل کرده بود. برادر او نیز در هنگام معاینه اعلام کرده بود که مهسا چند بار (حداقل ۳ بار) به این شیوه قبلا غش کرده اما پس از فوت وی، و در هماهنگی با ادعاهای داییاش، گفتههای پیشین خود را تکذیب کرد.
پدر وی نیز بر خلاف تمام شواهد پزشکی و احتمالا از روی تألمات این حادثه تلخ، در مصاحبههای خود به این موضوع اشاره نمی کند و ادعاهای دایی مهسا را تکرار میکند. حتی باوجود انتشار تصاویر متعدد از وضعیت مهسا در بیمارستان، مدعی میشود که بدن وی کاملا پوشانده شده بوده تا آثار ضرب و جرح قابل مشاهده نباشد. در حالی که به اذعان پزشکان معالج، بررسیهای متعدد هرگونه برخورد فیزیکی با وی را رد میکند.
برخی پزشکان میگویند با اطلاعات موجود میتوان استرس ایجاد شده مهسا را ناشی از عدم ترشح غده هیپوفیز دانست. البته بررسی های کامل با نمونه برداریهای مختلف توسط پزشکی قانونی صورت گرفته و احتمالا حدود ۳ هفته دیگر علت دقیق این موضوع نیز مشخص خواهد شد.